دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , تلخ نوشته , ,
اینکه ما را پس میزنند و باز هم دوستشان داریم؛
اینکه جوابِ پیاممان را یکی در میان میدهند
و ما هر لحظه به بهانهی دلتنگی پیام میدهیم؛
اینکه سرد بودنشان را با گرمی جواب میدهیم؛
اینکه خیلی وقت است که رفته اند
و ما باز خودمان را به در و دیوار میزنیم که بمانند
یعنی برای دوست داشته شدنمان "باج" میدهیم...!
از ما که گذشت
اما بیایید به نسل بعدمان یاد دهیم
برای یک دوست داشته شدنِ موقت باج ندهند
حتی اگر به قیمت جان کندشان باشد...
سحر رستگار
برچسب ها : دل نوشته , تلخ نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , ,
روزی هزاران بار عکس هایت را زیر و رو میکنم...
عکسهای بعد از من را!
مبادا دستی روی شانهات باشد
مبادا سایهای روی سرت
مبادا بازتابی روی عینکت
این حالِ منِ بعد از توست!
علی قاضی نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , دل نوشته , تلخ نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

به خوابى ميمانم كه هيچگاه به چشمانت نيامد!
باید چنان عاشقم باشی
که وقتی از من مینویسی
مجبور نشوی ادیتش کنی…
مرا بی غلط بنویس
من درست همانی میشوم که میخواهی.
علی قاضی نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , عکس نوشته , دل نوشته , تلخ نوشته , عکس نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

از اول هر چه باشد تا آخر هم همان ميماند!
گاهى “تغيير” بى معنىترين واژهى دنياست
اكثرِ آدمهايى كه ميگويند عوض ميشوم نه تنها عوض نميشوند
بلكه همانى هم كه بودند را يادشان ميرود!
درست مثلِ لباسى كه فروشنده غالبمان كرده و
سالهاست قرار است در تنمان
“جا باز كند”،
اما هر روز بيشتر خفهمان ميكند!
علي قاضي نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , عکس نوشته , دل نوشته , تلخ نوشته , عکس نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

يادَت مى آيد؟
هر سال اين موقع
صبحِ اولِ وقت
پيغام ميدادم:
عزيزِ جانم؛
هوا سرد است
ميسوزاند تمامِ مغزِ استخوان را
بپوشان تمامِ وجودت را
مبادا خانه نشين شوى...
و چَشمى كه نثارم ميكردى و خيالم را راحت...
هر سال اين موقع،
چه حالِ خوبى داشتيم...
راستى
دلَت تنگ نشده؟
علی قاضی نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , عکس نوشته , دل نوشته , تلخ نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،
تا مبادا نسلشان منقرض شود...
آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند...
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،
لبخند روى لبت مينشيند...
همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،
شما را تمام و كمال پذيرا بودند...
داريد اگر از اين ناياب ها،
دو دستى بچسبيدشان
علي قاضي نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , عکس نوشته , دل نوشته , تلخ نوشته , عکس نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , علی قاضی نظام , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

همه چيزمان شرطى شده!
زنگ بزنى، زنگ ميزند!
پيغام بدهى، پيغام ميدهد!
دلت تنگ شود، دلش تنگ ميشود!
فقط اين دوست داشتنِ لعنتى ست
كه شاملِ هيچ بند و تبصره اى نميشود!
كه اگر بفهمد دوستش دارى،
بار و بنديلش را جمع ميكند و ميرود!
علی قاضی نظام
برچسب ها : علی قاضی نظام , عکس نوشته , دل نوشته , تلخ نوشته , عکس نوشته , عاشقانه , شاعر , معاصر ,
دسته : شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

میروم از پس این قصه به جایی برسم
یا به هر آدمک بی سر و پایی برسم
میروم بلکه مرا این سفر آرام کند
غم دلکندن من قلب تو را رام کند
رفتنم مصلحتی نیست بدان مجبورم
این همه حادثه کافیست بدان مجبورم
خوب من با دگران زمزمه کردن غلط است
بی وفایی غلط و هم همه کردن غلط است
بعد من یار زیاد است مبارک بادت
یار نه بار زیاد است مبارک بادت
میروم از دلت اما عقب سرنگران
تو بمان دگران وای به حال دگران
سهیل حسینی

برچسب ها : سهیل , حسینی , شاعر , معاصر , شعر , عاشقانه , تلخ نوشته , عکس نوشته ,
دسته : شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَمِ خود دود شوم
لیلی مپسند این همه نابود شوم
لیلی بنشین،سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم می رقصد
دستان جنون در دهنم می رقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاری ام و باز فراموش کنی
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشقِ این گونه از این دست کجاست
برچسب ها : علیرضا , آذر , شاعر , معاصر , شعر , عاشقانه , تلخ نوشته , عکس نوشته ,
ادامه مطلب
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , تلخ نوشته , نبض احساس , ,

منم این شب و تاریکی
تو آن سرچشمه ی نوری
چنین دوری و نزدیکی
ندارد در باورم جایی
******
دلم خوش بود می بینی
تمام عشق و شیدایی
ولی تنها تو خندیدی
به این حال تماشایی
******
زنی هر دم چشمک
به طنازی و غمازی
چه پرسم من زتو چونکه
تو عشق دیگری داری
******
شدی پیدا درخشیدی
در این ژرفای تاریکی
فراموشی شده سهمم
تقاص یک عمر خاموشی
*******
چنان نالان و دلخونم
از این تقدیر اجباری
که بازی می کند با من
در این دنیای پوشالی
*******
نباشد مقصدم جز تو
نباشد در سرم یاری
چرا اینگونه هستی تو؟
تو در این دل، تو در آغوش آن یاری
********
وجودم پر ز تو اما
کنارم خالیِ خالی
کم آوردم دگر از این
نبودن های تکراری
شعر از خودم فرزانه لادانی
برچسب ها : دلنوشته , شعر , عاشقانه , تلخ نوشته , فرزانه , لادانی , نبض احساس ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , تلخ نوشته , عکس نوشته , نبض احساس , ,

تکرار، تکرار، تکرار
تمام روزهای من با تکرار می گذرد.
تکرار نبودن، ندیدن و رفتن تو
تکرار تنهایی پر باران من
تکرار دلتنگی بی انتهای قلب من
اما ...
حسرت لمس آغوش تو
دیوانه کننده ترین عذاب
روزهای پر تکرار عمرم شده است.
جمله از خودم(فرزانه)
برچسب ها : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , تلخ نوشته , نبض احساس ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , ,

حکمت
دستان من است
قسمت
آغوش تو
به همین سادگی عزیز دل نیامده
معمای این همه نشدن و نماندن
به همین آسانی حل می شود
وقتی هیچ نگاهی تمنای مرا نمی فهمد
و هیچ آغوشی
تو را تسکین نمیدهد
حالا که محرم نمی شود هیچکس
جز تو
به تمام عاشقه های صف کشیده در این دل
به یک باره دیدی از این دیوانه تر شوم
روزه ی سکوت بگیرم
و دیگر
با هیچکس
کلامی نگویم
از کجا معلوم شاید
خدا به گوشت رساند
و تو آمدی
و روزهی مرا
با عطر وجودت
افطار کردی
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شاعران معاصر , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

آدمهای دنیای هر کس دو دسته هستند.
آدمهای داشته و نداشته ...
آدمهای داشته همان کسانی هستند
که کنارشان غذا میخوری، راه میروی و حتی میخندی ...
آدمهای داشته یعنی همان آدمهای روزمره!
هر روز میبینیشان... چشم توی چشم میشوید...
اما....
دسته دوم آدمهای نداشته هستند ...
همانها که حسرت داشتنشان توی دلت مدام بالا و پایین می شود
اما نباید که داشته باشیشان!
چون اگر به تو تعلق داشته باشند، میشوند آدم روزمره!
اصلا قشنگی این آدمها به نداشتنشان است.
باید از دور نگاهشان کنی...
بعد بودنشان را قاب بگیری و بچسبانی بهترین جای دلت!
واقعیت این است که
ما بیشتر از آدمهای داشته، با آدمهای نداشتهمان زندگی میکنیم.
همینها هستند
که به زندگیمان عمق میبخشند.
همینها هستند
که امید را در دلمان زنده میکنند.
گریه و خندهمان را میفهمند
و سکوتمان را ترجمه میکنند.
نداشتن این آدمها درد دارد
اما قشنگی زندگی به همین نداشتن آدمهاست...
به این است که از دور نگاهشان کنی و لبخند بزنی و
بگویی: آدم نداشته! اگر بدانی چقدر دوستت دارم...!!
فاطمه بهروزفخر
برچسب ها : فاطمه , بهروزفخر , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , ,

نامه ای نوشتم
برای کسی که شاید
روزی حوالی من
بگوید: می شود روزگارمان را
با هم تقسیم کنیم؟
نامه اینگونه آغاز می شود:
بی مقدمه می نویسم
اگر آمده ای
نقش عاشق پیشه ها را بازی کنی...
نشانی کافه سینما را می دهم!
آنجا بازیگر زیاد برای ایفای این نقش هست!
یا که چند روزیست دورت خلوت شده؟
کسی را می خواهی که وقت بگذرانی
با لحظه هایش؟
بی شمارند این آدمها....
بیا ! نشانی این آدمها را هم دارم !
خلاصه بگویمت
جاده رفتن را اگر بلدی
اگر آمدی تا رفتن بیاموزی
تا کفش رفتن به پایت کنی
اینجا هیچ چیز نصیبت نمی شود.
اینجا همه چیز بودن است
اگر آمدی ... باید چشمانت، دستانت
گواه بودنت باشند.
ساده بگویمت گذشته، از روزهایی
که بی هیچ ترسی، با همه بودنم
عاشقی می کردم...
گذشته...!!
"عادل دانتیسم"
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , ,

فالگیر می گفت: برایت آینده ای میبینم روشن...
می گفت سفر کرده ای داری...
میاید صبوری کن...
گفت پریشان حالی...
ولی میگذرد...
فالش که تمام شد خندیدم!!!
گفت خنده ات برای کجای فال است؟!؟!؟
گفتم برای همان جایی که این فقط یک فـــــــــــــــــــــــــــــــال است!!!
گفت: نا امیدی؟
گفتم : به فال آدم ها بسیار....
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , ,

بگذار بگویم
بغض که می کنی
گریه ام می گیــرد
خنده ات که بگیــرد
حالم از همیشه بهتر است ...
می بینی زندگی ام را !!!؟
به دلت بند است
بنــد دلـم ...
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , ,

تنها زیر چتر نگاه توست
که بغض دلم نمیگیرد
بیا غصه هایمان را تقسیم کنیم
دوتا من، هیچی تو
دید من هنوز هم خسیسم؟
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , ,
دنبالِ من نگرد
من نیستم دیگر
همانقدر که تو نبودی
تو نیستی
نیستم دیگر
دنبالِ من نگرد
من پایِ آخرین قطار ایستاده ام
مقصدش هرکجا که باشد؛ باشد
بگذار اگر کسی تو را دید
خیال کند تو مانده ای و من رفته ام
خیال کند
من پایِ دوست داشتنت نماندم
باز هم بی رحم می شوم برایِ دلم
بگذار دوباره جایی دلی
باز هم عاشقِ چشمانِ تو شود
عاشقِ نبودنت اما نمی دانم !
یعنی تو می گویی
از من دیوانه تر در این شهر هست ؟
اگر بود
سلامِ مرا به او برسان و بگو
رویِ ماهِ تو را به جایِ من
هرروز ببوسد
دیوانه است.. می فهمد چه می گویم !
دنبالِ من نگرد
هرچند که می دانم نمی گردی
اما بگذار من دلخوش باشم
و هزار بار با خودم بگویم
دنبالِ من نگرد !
از تو هیچ کم نمی شود
اما
در من دلی با شنیدنش
نمیرد شاید.
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , عکس نوشته , ,

ﻗﺮﺍﺭ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮِ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ
ﮐﺎﻓﻪ ﺗﺮﯾﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥِ ﺣﺎﺩﺛﻪ ...
ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭِ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ
ﺗﻮ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ، ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥِ ﺑﯽﺗﺎﺑﻢ
ﺩﺍﻍ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ...
ﻣﻦ
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ، ﺣﺮﯾﺺِ ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻮﺩﻡ!!!!!!!
ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ... ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪﻣﺖ ...
ﺳﻮﺧﺘﻢ
ﺑﻮﺩﻧﻢ، ﮔُﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ
...
ﺳﺮِ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ، ﻗﻬﻮﻩ ﻓﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥِ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﻪ
ﺗﻮ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ، ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻓﻮﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ...
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ، ﺳﺮﺩ ﺷﻮﻡ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩ، ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ :
ﺳﺮﺩ ﺷﺪ، ﺩﯾﮕﺮ
ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ !
...
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ، ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻡ، ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺗﻠﺦ ﻭ ﺳﺮﺩ ...
ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ
ﮐﺎﻓﻪ ﺗﺮﯾﺎﯼِ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥِ ﺣﺎﺩﺛﻪ
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شعرهای عاشقانه , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , عکس نوشته , ,

دلتنگ که می شوی
هرکاری از دستِ بی چاره ات بر می آید
مثلا گوشی را برمیداری
یک پیامِ کوتاه
یک من هنوز هم اینجا
دلم آنجاییست که تو هستی
دلتنگ که می شوی فال می گیری
چشمانت را می بندی
می گویی : می شود بگویی او هم دلش تنگ هست ؟
و حافظ هم که انگار
دلش به حالِ بی قراریت سوخته است می گوید :
( یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور )
و همانجاست که می باری و در دل می گویی
یوسفِ من اصلا گم نشده حافظ جان
یوسفِ من جایی حوالیِ همین نزدیکی ها
مرا گم کرده
دلتنگ که می شوی می فهمی
همه ی این روزها که با خودت گفتی
- یادم تو را فراموش -
بیشتر معنایش برایت این بوده
یادم احساسم را فراموش
یادم دلم را فراموش
بی آنکه بدانی این ها فراموش نمی شوند
ساکت می شوند
آرام می گیرند،آتش می زنند.
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , شاعران معاصر , عادل دانتیسم , تلخ نوشته , ,

حالا هِی بگویید
همینکه خوب است و خوش
همینکه جایی دور از ما بودنمان
تکیه کرده است به غریبه ای
عاشقانه می سراید کافیست !
با خودتان که تعارف ندارید
با خدایتان هم حتی !
او که می رود
به هوایِ لیلیِ خوش خت و خال تر
هیچ هم خوب بودنش آرزو نیست
نه اینکه بد دل باشیم و بد بخواهیم نه !
این آرزوها خودمان را زیرِ سوال می برد
دلمان را بیشتر که روزی به اعتمادِ ما
خودش را شش دُنگ به نامِ غریبه ای دور کرد
که حالا باید بنشیند و این حرفهایِ دل خوش کنک را بشنود
نه جانم . .
او که می رود بی هیچ بهانه ای
خیر که هیچ شَرش کم باشد از روزگارت
تو بنشین برایِ خودت رویا بچین
برایِ خودت آرزویِ بهترین داشته باش
برایِ خودت چای دارچین هایِ دو نفره ی
رویایی
سفرهایِ یکهویی که خیلی ها آرزویِ محال می دانندش
انگار که نمی شود خودشان یکی از آنهایی باشد
که روزی بی هیچ برنامه ای معشوقه اش را
غافلگیر کند .
یاد بگیر جانم !
برایِ خودت دوستش داشته باش
برایِ لحظه هایت آرزو بچین
یاد بگیر برایِ او بودن نیست
قصه ی عاشقی
برای مــــــــــــــــــا
بودن است.
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,
دسته : دلنوشته , عادل دانتیسم , عکس نوشته , ,

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺖ
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ
ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ
ﺩﺳﺘﺎﻧﺸﺎﻥ
ﮔﻮﺍﻩِ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺖ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻧﻘﺶ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ
ﻛﻪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ، ﮐﻪ ﻧﺒﻴﻨﻨﺪ
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ، ﺍﺯ ﺳﺎﺩﮔﯿﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﻲ ﺯﻧﻲ ﺁﻥ
ﻫﻢ ﺗﻠﺦ ﺍﺯ ﺯﻫﺮ
ﮔﺎﻫﻲ ﻫﻢ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﻐﻀﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﺦ ﮔﻠﻮﯾﺖ ﺭﺍ
ﻗﻠﻘﻠﮏ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺏِ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼِ ﺗﻮﺳﺖ
ﺑﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭ ﻗﻠﺐِ ﺗﻮ
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ نداشته
عادل دانتیسم
برچسب ها : عادل , دانتیسم , عاشقانه , دلنوشته , عکس نوشته , تلخ نوشته , ,